به گزارش فراتحلیل نیوز، روز یکشنبه ۳۰ بهمن سومین نشست از سلسله نشستهای گفتوشنود با موضوع «تصویر زن در رسانه» برگزار شد. این نشست با همکاری مرکز بانوسرای آفتاب و شبکه زنان مترقی با حضور مهمان ویژه سرکار خانم مهدیه سادات محور برگزار شد. به گزارش خبرنگار اصفهانزیبا در ابتدای جلسه مهدیه نقش زن عضو شبکه تخصصی زنان مترقی به معرفی این سلسله نشستها پرداخت.
«دومین نشست، مربوط به تصویر زن در رسانه مکتوب بوده است. اما در این نشست هدف پرداختن به تصویر زن در سیما و سینماست. قبلا رسانه شامل رسانه مکتوب یا نهایت صدا وسیما بود. اما امروزه هرچیزی میتواند یک رسانه باشد. در نتیجه اثربخشی آن بر زندگی مردم افزایش داشته و همچنین نیاز آفرینی میکند چه نیازهای کاذب و چه نیازهای واقعی.
بر اثر وجود همین رسانهها مردم هرلحظه به دنبال گرفتن اخبار و روایتهای متفاوت هستند که این سبب به وجود آمدن جنگ روایتها شده است. در این جنگ برنده کسی هست که اولین روایت را بگوید و آن را کنترل و مدیریت کند.
به تعبیر حضرت آقا بحث روایت زن تبدیل شده به بحران بشریت و هم چنین از مهمترین روایتهایی که در گیر آن هستیم. هدف ما از برگزاری چنین نشستهایی بیان این روایتها و گفت وشنود در این زمینه است. در بحث روایت زن ابتدا باید ببینیم مسئله زن چیست.»
در ادامه فاطمه ترکان، دبیر شبکه تخصصی زنان مترقی به ایراد سخن پرداخت: «امروزه بشر ما خالی از رنج نیست. چه بسا این رنج ها خیلی بیشتر از گذشته باشد. رنج بیماری، فقر، جنگها، قحطیها، بی اخلاقی و… خیلی از اندیشمندان بزرگ دنیا و نه فقط اسلامی، هنگامی که بحث رنج های دنیا را بررسی میکنند، در لایههای ابتدایی و زیرین آن با رنج عظیمی مواجه میشوند که چیزی نیست جز نگاه غلط به زن.
اگر امروزه نسل بیهویت و گسسته میبینیم نمیتوان رد پای این نگاه را نادیده گرفت. در همه مسائلی که بشر تا الان داشته در بحث نگاه به زن ناکام بوده و مارا با چالشهای عظیمی روبهرو کرده است.
کمی عقبتر نیز اگر برویم و به ابتدای خلقت اولین زن هم که نگاه کنیم، این رد پای نگاه غلط به زن را میبینیم. گویا جریان شیطان هنگامی که میخواسته با جریان توحیدی مقابله کند، یکی از روشهایش برای مقابله استفاده از زن به عنوان ابزار بوده است.
همه شما در ذهنتان خلقت درجه دومی زن تعریف شده است یا اینکه زن منشأ فساد است. حتی برای آن ضربالمثل نیز ساخته شده است. پس نوع نگاه غلط همیشه بوده اما از یک جایی به بعد نوع نگاه تحقیرآمیز شده؛ و در نتیجه دختری که تحقیر شود نمیتواند جامعه ارزشمند و صاحبفکر را پرورش دهد. همچنین هنگام نقشآفرینی اجتماعی نیز نمیتواند یک جامعه سالم را بسازد.
با بعثت پیامبر یک نوع برانگیختگی علیه این نگاه اشتباه به زن به وجود آمد و یک اتفاق بزرگ رخ داد؛ ولی متأسفانه جریان جاهلیت وجریان نگاه غلط به زن همچنان ادامه دارد. به عنوان آخرین بند عرض میکنم ما منتظر یک بعثت نهایی هستیم و اگر میخواهیم به آن برسیم و ادعای آن را داریم که به آن میرسیم، باید به سمت آن حرکت کنیم و انقلاب اسلامی آغاز و فجر این حرکت است.
ما نگاه موجود به زن را چه از منظر شرق و چه از منظر غرب، هر دو را دو روی یک سکه میبینم. هردو جنسیت زن را نادیده میگیرند و او را عضو درجه دو جامعه میدانند. اما در این میان انقلاب اسلامی ادعای حرف سومی را دارد. ادعای حرف نو ولی در عین حال اصلی را داراست و اگر ما به دنبال رساندن این فجر به بعثت در حوزه رنج عظیم که یکی از بحرانیترین مسائل عالم هست، باشیم، رسالتی به دوش داریم و آن ایجاد گفتمان و فرهنگسازی این نوع نگاه، این الگوی سوم و این کنشگری زن در عالم است.
در زمان حال دست برتر در ایجاد گفتمان دست رسانه است و ناگزیریم برای حرکت در این مسیر، نگاهها را فهم کنیم و در قالب هنر و رسانه به مخاطب القا کنیم. قطعا مسیر سختی پیش رو داریم. ولی اگر دست در دست هم و بایک دغدغه مشترک حرکت کنیم، انشاءالله میتوانیم حرکت عظیمی رقم بزنیم. صلاح و فساد یک جامعه در گرو صلاح و فساد زنان آن جامعه است و نمیتوان از این بحث به راحتی عبور کرد.» سپس نقش زن با مهمان برنامه خانم محور به گفتوگو نشست:
به دنبال این هستیم که ببینیم رسانههای تصویری که مهمترین آنها سینما و تلویزیون است، تا چه حد توانسته این بعثت و برانگیختگی را در حوزه زن نشان دهد. به صورت خلاصه تصویر زن ایرانی در قالب تلویزیون و سینما به چه صورت بوده و بعد چه تغییراتی کرده است؟
ما تعریف نمایی که از بعد انقلاب داشتیم بر اساس نگاه و نظر تولیدکنندگان بوده و این باعث شده که ما جمعبندی و اتفاق آرایی در حوزه تصویر زن در جمهوری اسلامی در این چهل سال نداشته باشیم. فراز و فرودهای بسیاری داشتیم. اگر بخواهیم خود تلویزیون را ببینیم با هر تغییر مدیریتی در صدا و سیما نگاهها متفاوت میشود. چون که قائم به تولید کنندههاست.
ما یک سرفصلها و قواعد کلی برای بازنمایی داریم، اما این قواعد کلی مربوط به بحث رویکردی و محتوایی حوزه زنان نیست. بیشتر مربوط به خطوط قرمز و بایدها و نبایدهایی است که مرتبط به بحث حجاب است و آنچه الان بعد از ۴۰ سال میبینیم اتفاقی است که هیچ پیش بینی برای آینده صورت نگرفته و به هیچ منطقی استوار نبوده است.
اگر بخواهیم ببینیم در صدا و سیما و به طور مشخص تلویزیون و سینما چه اتفاقی رقم خورده و آیا این اتفاق خوب بوده یا نبوده، اگر بخواهم با این دوستانی که اعتقاد دارند سینما و رسانه تصویری به نوعی میراث فرهنگی یک کشور است، هم نظر باشم میگویم که «رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون».
ما مقابل یک گفتمانی قرار گرفتهایم که رسانه را به معنای واقعی کلمه فهم کرده و بر اساس اقتضائات رسانه عمل میکند، شعار طراحی میکند، قالبهای مختلف خروجی میدهد، مخاطب را همراه میکند، بازنمایی مکرر میکند و تولیدش را دائما در حال ارزیابی قرار میدهد.
با توجه به اینکه رسانه ما ملی است و سینما بر محور افراد است و فیلمنامههای فردی نوشته میشود و کمتر نظارت محتوایی رویکرد در سطح حوزه زنان است، درنتیجه اتفاقی که میافتد این است که ما شبکههای مختلف تلویزیونی داریم اما هم جهت هم حرکت نمیکنیم و به همین جهت نمیتوانیم اتفاقی را رقم بزنیم. کافی بود تکشبکه در حوزه زنان داشتیم اما محتوای آن را درست چینش میکردیم.
حتی اگر ده تا برنامه داشتیم اما آنها به فرمها و مدلهای مختلفی یک محتوا را در دست داشتند چندین پله در حوزه زنان جلو بودیم. مشکل ما در این چهل سالی که گذشت در حوزه رسانه زنان، کمتر مشکل فیلمسازان وعوامل رسانهای بود. چون آنها حداقل این علم را تا حدی بلند کردند. مشکل اصلی ما محتوا و گفتمان بود. عدم وجود ادبیات یک دست و واحد. متأسفانه ما قرائتهای مختلف در تعریف زن طراز داریم.
حتی اگر بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی و فلان پژوهشکده کار کنیم با پژوهشکده دیگر در تعارضیم. ما یک پیکره واحد از آنچه باید داشته باشیم نداریم. دوم اینکه قالبها را درست شناسایی نکردیم. هر قالبی کیفیت واثرگذاری خودش را دارد. محتواهایی که به حوزه سیاست کشور برمیگردد متأسفانه در حوزه برنامه تلویزیونی مطرح میشود. و برنامه تلویزیونی با کیفیت، بودجه بالاتری نیز میخواهد.
نکتهای که در چهل سال اخیر کمتر به آن توجه کردیم نیاز ما به تواتر و فراوانی محتواست. ما باید شبکه راه بیندازیم. شبکه برنامههای تلویزیونی در یک موضوع. کار تک موجب ایجاد گفتمان و فرهنگسازی نمیشود.
فیلمسازهای دغدغهمند خوبی داشتیم. ولی از آنجایی که همه در یک راستا حرکت نکردند، موجب کماثرشدن تولیدات آنها خواهد شد. در بررسی این چهل سال نمیتوان گفت تمام تولیدات آسیب داشته است، بلکه بازنمایی درست هم داشتیم ولی در هجمهها گم شده است. اما جبهه مقابل یک محتوا را در دست میگیرد و انواع و اقسام اتفاقات رسانهای را حول آن رقم میزند.
از نظر شما کاراکترهای بعد از انقلاب بیشتر ناظر به کدام بعد زن بوده است؟
دو موضع در سینما و تلویزیون و رسانههای تصویری داریم. موضع وضع موجود و وضع مطلوب. اصولا سینما در حوزه وضع موجود خوب عمل کرده و چون کنشگران این بخش اساسا منتقد جمهوری اسلامی هستند، بهراحتی وضع موجود را نشان میدهند. البته این اشکالی ندارد که به آسیبشناسی بپردازیم. ولی آنجایی که در حوزه وضع مطلوب و زن ایدئال تصویری نداریم ضربه میخوریم. البته بعد از انقلاب شروع خوبی داشتیم.
سریالهایی مثل «همسران» و «خانه سبز» و «دنیای شیرین دریا» حرکتهایی درست بود ولی ادامه داده نشد. همچنین بازتولید مکرر مانند آنها رخ نداد. ما از عدم بازتولید کارهای ارزشمند ضربه خوردیم. در حوزههای آسیبشناسی تا توانستیم به مسئله طلاق و خشونتهای خانگی پرداختیم. متأسفانه اخیرا خیانتهای خانوادگی به تصویر کشیده میشود.
قبول دارم که به هر حال این آسیبها وجود داشته و دارد، اما وضع موجود جامعه ما این نبوده که فراوانی طلاقها و خیانتها آنقدر باشد که تنها بازنماییکنندههای رسانهای در این حوزهها این فیلمها باشد. فیلمهای استاندارد نگاه درست به زن را انگشتشمار داریم. مثلا بادیگارد زنی قوی را به تصویر میکشد، ولی همچنان مستقیم به شخصیت او نمیپردازد.
اما وقتی که میخواهیم در حوزه آسیب و خیانت و طلاق و … بپردازیم، مستقیم به سراغ خود زن میرویم، که نتیجه آن کمرنگشدن اعتمادبهنفس زنان میشود. چون آنها مسببان یک سری آسیبها شناخته میشوند،درحالی که در واقع اینطور نیست؛ به عنوان مثال از نقش زنان در جنگ چقدر کار داریم؟ تقریبا هیچ. اما از خود جنگ زیاد فیلم داریم.
موضوع بهتصویرکشیدن زن مؤثر مسلمان ایرانی چقدر دغدغه دستاندرکاران رسانه است؟ آیا چنین دغدغهای هم داشته باشند با توجه به فقدان گفتمان در این حوزه، معیارها چگونه تعیین میشود؟
در خیلی از واقعیتهای جامعه به وضع مطلوب رسیدیم؛ ولی در به تصویر کشیدن آن ضعیف عمل کردیم. متأسفانه سالهای اخیر جریان جشنوارههای خارجی ما را بیشتر به این سمت سوق میدهد. بنده نیز در این جشنوارهها بسیار شرکت کردم و بر حسب تجربه میگویم که جشنوارههای خارجی به دنبال نشاندادن وضع مطلوب زن ایرانی نیستند.
در یکی از این جشنوارهها یکی از همکاران فیلمی ساخته بودو خانه زیبایی برای یکی از بانوان در نظر گرفته بود. شرط برندهشدن را حذفکردن صحنههایی که نشاندهنده این خانه بود بیان کرده بودند. یعنی حتی در حد خانهای تمیز و شیک حاضر نیستند برای زن ایرانی متصور باشند. در نتیجه ترجیح فیلمسازان ما نیز این است که کاری بسازند تا مورد تأیید جشنوارههای خارجی باشد.
ما به جای اینکه معیاری برای زن مسلمان ایرانی تعریف کنیم و بانوان را به سمت آن سوق دهیم، برای آن مصداق یا الگو تعریف کردیم که نتیجه این میشود که من نوعی احساس میکنم رسیدن به آن معیار یا الگوخیلی دشوار است. در نتیجه ناامید میشوم و از تلاش دست بر میدارم.
ما قائل هستیم گفتمان زن انقلاب اسلامی طرح شده است؛ بهطوری که در مسئله زن در بیانات رهبر معظم انقلاب قائل هستیم یک منظومه فکری داریم نه صرفا یک سری داده جدا از هم که نتوان آن را کنار هم چید. حالا سؤال اینجاست راهکار شما برای استخراج معیار مشترک از این منظومه چیست؟
پیشنهادی که در جلسه حضرت آقا که چهاردهم ماه پیش بود این مسئله را مطرح کردم. نگاه حضرت آقا خیلی روشنتر از آنچه هست که پژوهشکدهها دارند. حتی گاهی پژوهشکدهها موضع و نگاه حضرت آقا را نقد میکنند. پیشنهاد من به ایشان تشکیل قرارگاه رسانهای بود که تمام افراد رسانهای جمع باشند. ولی سر تیم کسی باشد که ما را مستقیما به نگاه ایشان وصل کند.
در خیلی موارد دیدگاه ایشان کلی است و درست هم همین است چون ایشان رهبر هستند. اگر ما بخواهیم کلیات را انجام دهیم موجب نقد قرار میگیریم که اینقدر هم نباید روشن بود و اگر بخواهیم تفسیری عمل کنیم میگویند نظر آقا این نبوده است. در نتیجه نیاز داریم که تیکهایی در این حوزه از جانب ایشان بخورد.
از نظر شما چه کاراکترهایی برای الگوسازی در حوزه بانوان مؤثر هستند؟
اول از همه کاراکترهایی که معیارهای درست زن ایرانی اسلامی سوار شود. دوم اینکه برای آنکه ما در رسانه تصویری بتوانیم به آنها بپردازیم، کاراکترهایی هستند که روایت داشته باشند. یعنی فراز و فرود وآغاز و پایان بتوان برای آن تعریف کرد تا برای مخاطب جذاب شود.
با توجه به اینکه در جشنواره شما جزو داوران بودید، لطفا نظرتان را راجع به فیلمهای آن بفرمایید.
من داور در بخش مستندهای بلند بودم. تنوع مستندها را زیاد داشتیم اما متأسفانه در همین مستندها هم روایتهای معیوب داشتیم. بعضا زنان دستمایه جذابیتهای فیلمها میشوند. زندگی روزمره یک آدم را نشان میدهند و بعد از آن سخن چینی یک زن میشود دستمایه جذابیت یک فیلم یا مستند.
البته خوشبختانه در بخش مستند با دیگر داوران همنظر بودیم و مستند برگزیده مستندی در باب حیات وحش بود.در پایان جلسه نیز حاضران به بیان برخی پرسشهای خود پرداختند.
- منبع خبر : اصفهان زیبا
Friday, 2 June , 2023