گلنوش سبقت اللهی گفت: متاسفانه تفکر غالب در کشور ما بر روی نابغه پروری است و فقط بر روی ورزشکارانی که از آنها امید مدال میرود، هزینه میشود و توجه کمتری به سایر ورزشکارن میشود.
به گزارش حرف شما، بزرگترین اتفاق زندگی یک ورزشکار، حضور در المپیک است و اگر برای حضور در المپیک، سالهای سال هم زحمت کشیده باشی اما نتوانی در نهایت به نتیجه دلخواهت برسی، شاید خستگی تا سالها بر روی دوشت باقی بماند. داستان گلنوش سبقتاللهی هم از آن داستانهاست، دختری که سریع به المپیک رسید اما خیلی زود از رسیدن به فینال جا ماند تا حالا بعد از گذشت هفتهها، هنوز هم در حسرت کارش باشد. سبقتاللهی اما اعتقاد دارد که میتوان دوباره خیز برداشت، رشد کرد و به اوج رسید؛ میتوان دوباره المپیک را دید و میتوان دوباره به موفقیت رسید.
گلنوش سبقتاللهی از آن دسته ورزشکارانی است که پلههای ترقی را به سرعت طی کرده و پس از گذارندن دوران تحصیلی خود و اخذ مدرک کارشناسی برق، با تلاش و همت فراوان بعد از گذارندن ۵ سال از شروع ورزش تیراندازی، سهمیه مسابقات المپیک را کسب کرد و با وجود محدودیتهای فراوان پای به این رقابتها گذاشت.
وی در المپیک ۲۰۱۶ ریو در بخش تپانچه بادی با امتیاز ۳۷۹ و رتبه ۲۱ و در بخش ۲۵ متر با امتیاز ۵۷۲ و کسب جایگاه ۲۹ به کار خود پایان داد.
این بازیکن اصفهانی بر خلاف خیلیهای دیگر، ورزش را خیلی دیر شروع کرد اما توانست در مدت زمانی چند ساله، راهی المپیک شود و جواز حضور در مهمترین رقابتهای جهان را به دست آورد، رقابتهایی که به گفته برخی با ناکامی او تمام شد و به گفته او با موفقیت.
سبقتاللهی که متحمل سختیهای فراوانی در دوران ورزشی خود بوده و امیدوار است با تلاش فراوان در المپیک بعدی حاضر شود و بهترین نتیجه ممکن را از آن خود کند.
خودتان را بیشتر معرفی کنید.
من گلنوش سبقتاللهی متولد ۱۳۶۹ از شهر اصفهان و فارغالتحصیل رشته مهندسی برق میباشم. ۲ سال قبل از این که به ورزش روی بیاورم پدر خود را از دست دادم و دارای یک برادر و یک خواهر هستم.
ورزش را از چه زمانی آغاز کردهاید؟
از سال ۹۱ آشنایی مقدماتی با تفنگ و تپانچه داشتم اما به واسطه برادرم و به صورت کاملا اتفاقی در سال ۹۰ به این ورزش روی آوردم و به صورت جدی کار خود را از اردیبهشت ماه ۹۲ شروع کردم. در پایان همین سال به اردوی تیم ملی تیراندازی رفتم و با جلب نظر مربیان، به عضویت تیم ملی درآمدم.
از فروردین تا خرداد سال ۹۳ در اردوی تیم ملی حضور داشتم و به دلیل کمبود بودجه فدراسیون، بازیکنان باتجربه به بازیهای آسیایی اینچئون اعزام شدند و از آذرماه همان سال تا اکنون عضو اصلی تیم ملی هستم.
خیلی زود در ورزش رشد کردید؛ چه شرایطی به وجود آمد تا روند روبهرشد خود را با این سرعت طی کرده و عضو تیم ملی شدید؟
انگیزه فراوانی داشتم؛ زمانی که مشغول تماشای افتتاحیه مسابقات المپیک ۲۰۱۲ لندن بودم به خودم گفتم چرا من نباید در رژه ورزشکاران شرکت کنم؟ و نگرانیهای فراوانی بابت دعوتشدن به تیم ملی داشتم تا بتوانم در المپیک ۲۰۱۶ ریو حاضر شوم.
بازیکنان نوجوان تیم ملی، تجربه بیشتری نسبت به من داشتند و اگر راهی که بقیه برای رسیدن به موفقیت طی میکنند را انتخاب میکردم، سالیان زیادی طول میکشید و شاید در ۳۵ سالگی شرایط امروز را داشتم و در المپیک ۲۰۲۴ شرکت میکردم.
یعنی از تلاشی که انجام دادهاید راضی هستید؟
به هدفی که به آن فکر میکردم، رسیدهام اما اکنون به اهداف بعدی خود فکر میکنم.
اشاره کردید ۲ سال قبل از آغاز ورزش حرفهای پدرتان را از دست دادید آیا این اتفاق عاملی نشد که امید خود را در زندگی از دست بدهید؟
پس از شکست بزرگی که در زندگی داشتم، امیدم را در زندگی از دست ندادم و با قدرت ورزش را آغاز کردم. شاید این اتفاق جرقهای بود تا بتوانم نهایت تلاش خود را به کار بندم و پلههای ترقی را به سرعت طی کنم.
این تفکر در ذهن بسیاری از افراد وجود دارد که تیراندازی را رشته راحتی در میان سایر ورزشها تصور میکنند، شما هم چنین نظری دارید؟
این جمله برای من بسیار آشناست، قبلتر با شنیدن آن ناراحت میشدم اما اکنون از کنار آن عبور میکنم. بسیاری از افراد این رشته را بسیار راحت میدانند که متقاضی کمتری نسبت به سایر رشتهها دارد و با صرف وقت، راحت میتوان در آن رشد کرد.
اما این گونه نیست؛ تیراندازی رشتهایاست که یک سیر لگاریتمی طی میکند یعنی برای موفق شدن، به صرف زمان نیاز دارد. در این مدت کوتاه بسیار تلاش کردم و از همه چیز در زندگی خود گذشتم.
چه چیزهایی؟
وقتی به ۳ سال گذشته زندگی خود فکر میکنم، از بسیاری از موارد همچون حضور در کنار خانواده یا از شاد بودن محروم بودم. روزهای زیادی را با تلاش و استرس فراوان پشت سر گذاشتم و برای کسی که در تمام دوران زندگی در رفاه بوده است، زندگی در خوابگاه و دور بودن از بسیاری از امکانات یک فاجعه محسوب میشود.
قبل از آغاز المپیک در چه مسابقاتی شرکت داشتید؟
در ۲ اعزام ابتدایی تیم ملی برای کسب سهمیه به دلیل کمتجربگی و شرکت نکردن در مسابقات برونمرزی حضور نداشتم اما با سرسختی و تلاشهای بسیار فروان، مرداد ماه سال گذشته به مسابقات بینالمللی آذربایجان که بدون سهمیه المپیک بود در بخش تفنگبادی اعزام شدم و با راهیابی به فینال مقام هفتمی آن رقابتها را کسب کردم.
پس از آن در مسابقات هند حضور داشتم و به عنوان سومین تجربه در مسابقات کشور کویت با اشتباهی بسیار جزئی، فینال این رقابتها را از دست دادم و این شکست مقدمهای شد تا در مسابقات گزینشی المپیک در کشور هند عملکرد خوبی داشته باشم و موفق به کسب سهمیه المپیک ۲۰۱۶ ریو شدم.
فروردین امسال نیز برای آشنایی با فضای رقابتهای المپیک به مسابقات “تست ایونت” رفتیم و پس از آن برای شرکت در مسابقات مونیخ عازم کشور آلمان شدیم که از لحاظ تجهیزات تیراندازی از سطح بالایی برخوردار بود و هیچگاه سفر به مونیخ را فراموش نمیکنم.
بعد از آن در کمپ کشور فرانسه که ویژه بازیکنان المپیکی است به مدت یک هفته حضور داشتیم و موفق شدم رکورد ۲۵ متر خود را ارتقا دهم و فصل جدیدی را در زندگی ورزشی خود آغاز کنم و البته با ۲ رتبه دومی و سومی به کار خود پایان دادم.
تاکنون حضور در چندین کشور را تجربه کردهاید؛ چه تفاوتی میان امکانات تیراندازی کشور ایران با آن کشورها وجود دارد؟
امکانات آن کشورها با ایران به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. کشور آلمان مهد تیراندازی دنیا است و تمام کشورهای صاحب سبک در این رشته، تجهیزات تیراندازی خود را از این کشور تامین میکنند.
برای من جالب بود که برای ورزشکاران ایرانی اهمیت قائل بودند و با دید دیگری با ورزشکاران المپیکی رفتار میکردند. حتی با وجود تحریمها علیه ایران سلاح و ساچمه در اختیار ورزشکارن ایرانی قرار دادند.
به المپیک برسیم. تمرینات خود را قبل از برگزاری این رویداد بزرگ چگونه دنبال میکردید؟
از اوایل امسال تمریناتمان را به صورت خیلی جدی و بسیار فشرده آغاز کردیم و تنها ۱۵ روز در ایران بودیم و برای من که تجربه کمتری داشتم، تمرین کردن با امکانات عالی و در کنار باتجربهها بسیار کمککننده بود. اما اگر بخواهیم از دیدگاه حرفهای به قضیه نگاه کنیم، زمان زیادی را از دست داده بودم تا حداکثر میزان آمادگی را پیدا کنم.
بالاخره انتظار به پایان رسید و به برزیل سفر کردید. حال و هوای ریو در بدو ورود چطور بود؟
جایگاه المپیک نسبت به سایر مسابقاتی که در آن حضور داشتیم واقعا متفاوت بود. وقتی با سؤالی که از سوی مردم مبنی بر نتیجه نگرفتن اکثر ورزشکاران در میدان المپیک مواجه میشوم، ناراحت میشوم، زیرا حضور در المپیک را درک کردهام و با مشکلات و سختیهای آن مواجه بودم. بعضی از افراد نیز حرفهای نارحتکنندهای مثل هدر دادن پول بیتالمال توسط ورزشکاران بیان میکنند در حالی که آنها درک درستی از شرایط المپیک ندارند.
با چه امکانات و تجهیزاتی پا به این رقابتها گذاشتید؟
خیلی تلاش کردم تا با سلاح جدید تیراندازی کنم اما کارهای اداری آن طولانی شد و یک روز قبل از اعزام سلاح جدید برای مسابقه ۲۵ متر به دستمان رسید و موفق به تمرین با آن نشدم اما با سلاح قبلی نیز تمرینات خوبی انجام دادم و از رکوردهایی که به ثبت رساندم، راضی بودم. ولی با سلاح خوبی تمریناتم را در بخش ۱۰ متر انجام دادم و مشکلی از این بابت نداشتم.
شرایط حاکم بر دهکده مسابقات چگونه بود؟
بیشتر اعضای کاروان تجربه حضور در چنین مکانی را چه در دوره قبلی المپیک و چه در مسابقات آسیایی داشتند و برای من که اولین بار بود در چنین جوی قرارمیگیرم، همهچیز عجیب و خیلی قشنگ بود. این که همه ورزشکاران به صورت هماهنگ غذا میخورند و با هم ارتباط برقرار میکنند جو بسیار صمیمی در دهکده ریو برپا کرده بود.
صلحجهانی که یکی از شعارهای اصلی المپیک است را میتوان در آن مکان حس کرد و حتی با توجه به این که ورزشکاران ایرانی با حجاب بودند، هیچگونه برخورد ناشایستی با ما نشد.
در مصاحبهای گفتهبودید، برخی از مردم برزیل زنان با حجاب ایرانی را “تروریست” میدانند، آیا این تفکرهمچنان وجود داشت؟
در فروردین ماه که به مسابقات “تست ایونت” به برزیل سفر کرده بودیم، برخی از مردم این کشور ما را تروریست خطاب قرار میدادند اما در دهکده بازیهای المپیک اینطور نبود و برخوردهای خوبی از ورزشکاران تمام کشورها با ما میشد.
وضعیت غذا و اسکان ورزشکاران در دهکده رقابتها چگونه بود؟
به دلیل استفاده از غذاهای حلال، از غذاهای خام هندی و چینی استفاده میکردیم و به هیچعنوان کیفیت خوبی نداشت. این گونه غذاها به دلیل ادویه فراوان بر روی تپشقلب و اعصاب تیراندازان تاثیرگذار است و حساسیتهایی را در طول مسابقات برای ما ایجاد کرده بود.
اتاقی که در آن اسکان داشتیم به غیر سرویسبهداشتی آن مشکل دیگری نداشت ولی اتاق مربیان حتی برای خواب هم مناسب نبود و نارضایتیهای بسیاری در این زمینه وجود داشت.
در روزهای برگزاری المپیک، عکسی سلفی از شما با خانم خدابندهلو منتشر شد و بازخورد زیادی در شبکههای اجتماعی و حتی در سایت برگزاری رقابتها داشت، دلیل این همه بازخورد را چه میدانید؟
یک روز و به صورت اتفاقی همراه با سکینه خدابندهلود منتظر وزیدن باد به پرچم ایران بودیم تا عکس یادگاری با پرچم ایران در دهکده رقابتها بگیریم و در همین حین با استقبال عکاسها مواجه شدیم و این اتفاق برای ما بسیار جالب بود که بین این همه اتفاق و ورزشکار عکس ما آن هم با حجاب اسلامی بازخورد بسیار زیادی پیدا میکند.
در شبکههای اجتماعی فعالیت دارید؟
در اینستاگرام فعالیت ندارم و از این بابت بسیار خوشحالم که درگیر بسیاری از حواشی نبودم.
طراحی لباسهای کاروان ایران هم حواشی فراوانی داشت، نظر شما در این مورد چه بود؟
خوشحالم از این که لباسها تغییر یافت و زمانی که با ورزشکاران سایر کشورها صحبت میکردم آنها این لباسها را ” fashionable” میدانستند و اعتمادبهنفس زیادی به ما داده بود. حتی روز بعد از رژه که مشغول تمرین در سالن تیراندازی بودیم، با استقبال زیادی از سوی داوران و مربیان سایر کشورها مواجه شدیم؛ این در حالیست که رعایت حجاب در این استقبال بسیار موثر بود.
چطور میشود که یک بانوی ایرانی با تحمل مشکلات و طی نمون راهی بسیار سخت و با رعایت حجاب اسلامی موفق به حضور در میدان بزرگی مانند رقابتهای المپیک میشود؟
این مشکلات در رشته تیراندازی نسبت به سایر رشتهها کمتر احساس میشود ولی در رشتههای دیگر بانوان ایرانی با همت و تلاش فراوان و با حجاب اسلامی در میدان حاضر میشوند و فرهنگ غنی خود را به نمایش میگذارند.
هنگام حضور در مراسم رژه رقابتها به عنوان روزی که آرزوی آن را داشتید، چه احساسی در شما وجود داشت؟
احساسی که در هنگام حضور در رژه المپیک را داشتم را تا به حال حس نکرده بودم و بینظیر بود. هنگام وارد شدن به میدان اصلی ورزشگاه ماراکانا خستگی ۴ ساعت انتظار از تن ما خارج شد و در همین هنگام به فوتبالیستها قبطه خوردم چرا در هر بازی با چنین جمعیت زیادی مواجه میشوند.
به شب قبل از مسابقه شما برسیم؛ آن شب به شما چطور گذشت؟
در شب قبل از مسابقه سعی کردم رفتار عادی داشته باشم و آن شب را با دعا و نماز طی کردم اما استرس را احساس میکردم و چند بار از خواب بیدار شدم ولی در کل شب خوبی را پشتسر گذاشتم و مشکل آنچنانی نداشتم.
شب قبل از مسابقه مهلقا جام بزرگ هم برای من مهم بود، چون او دوست صمیمی من است و آرزو میکردم مسابقه خوبی را پشت سر بگذارد و مهلقا نیز همان احساس را برای من داشت. او کمک بزرگی از لحاظ روحی و از لحاظ در اختیار گذاشتن تجارب خود به من داشت.
و حالا روز برگزاری مسابقه؛ به عنوان فردی که نخستین تجربه المپیکی خود را آغاز میکند، چه حسی داشتید؟
زمانی که حجم زیادی از افراد و حریفان را مشاهده کردم حال و هوای خاصی به من دست یافت. با خواندن چند سوره قرآن آرامش خود را حفظ کردم و تمرین سبکی را قبل برگزاری رقابت انجام دادم. طبق روال مسابقات قبل، تا تیر چهاردهم در جایگاه نخست بودم اما پس از آن به دلیل بروز مشکلاتی به ردههای پایینتر نزول داشتم.
فکر میکنید این مشکلات از کجا ناشی میشد؟
هنوز تجربه کافی را نداشتم که روند خوبم را ادامه دهم. کنترل ذهنی مسئله بسیار مهمی برای هر تیرانداز است و متاسفانه برخیها مشکلات ذهنی را به روانی بودن من تشبیه کردند.
چه تفاوتی میان رکوردهای شما در مسابقات بینالمللی که قبلا در آن حضور داشتید و رقابتهای المپیک وجود داشت؟
رکورد خود را به میزان ۶ نمره در تفنگ ۲۵ متر ارتقا دادم اما در تفنگ بادی این اتفاق حاصل نشد هرچند که انتظار بهتری از خودم داشتم تا رکورد بهتری را ثبت کنم. در بخش بادی با امتیاز ۳۷۹ و رتبه ۲۱ و در بخش ۲۵ متر با امتیاز ۵۷۲ و کسب جایگاه ۲۹ به کار خود پایان دادم.
خیلیها تصور دارند کسب رتبه بیستویکم در مسابقات المپیک رتبه بسیار ضعیفی است در حالی میتوانستید با چند دهم اختلاف فینالیست شوید، خود شما هم چنین اعتقادی دارید؟
متاسفانه بسیاری از مردم و خبرگزاریها در کشور ما نتیجهگرا شدهاند و به روند صعودی ورزشکارن توجهی ندارند. آیا آنهایی که موفق به کسب مدال نمیشوند باید زیر سوال بروند؟
مسئولان و مربیان سایر کشورها پس از کسب هر نتیجهای توسط ورزشکارانشان، آنها را تحسین میکنند ولی متاسفانه چنین تفکری در کشور ما وجود ندارد و این به جایی برمیگردد که در کشور ما ورزش صنعتی وجود ندارد و تفکر غالب بر روی نابغه پروری است. متاسفانه روی ورزشکارانی که از آنها امید مدال میرود، هزینه میشود و توجه کمتری به سایر ورزشکارن میشود.
همان انقلاب ورزشی که در چین اتفاق افتاد که حدود ۱۰ سال ورزش را متوقف کردند و بعد از آن ما شاهد یک نسل قهرمان هستیم که در صحنههای ورزشی میدرخشند.
دقیقا همینطور است. به همین دلیل که ما نابغهپروری میکنیم و مثلا رضازاده را معرفی میکنیم تا زمانی که این ورزشکار حضور دارد طلای المپیک را از آن خود بکند اما پس از اینکه دوران قهرمانی او تمام شد دیگر کسی را نداریم. به همین دلیل است که ما پشتوانه آنچنانی برای نابغههایمان نداریم.
اشاره کردید که تیراندازی به تمرکز بالایی نیاز دارد.
تیراندازی با سایر رشتههای ورزشی تفاوت بسیار دارد؛ به عنوان مثال هیجانی که میتواند یکی از عوامل پیروزی برای ورزشکاران رشتههایی مانند تکواندو، کشتی یا هر چیز دیگری باشد، دشمن تیراندازی است و هیجان در زمان مسابقه تیرانداز را زمین میزند و مانع موفقیت میشود.
تیراندازی ورزش بسیار سختی است و در این رشته اولین حریف، خود ورزشکار است یعنی خود ورزشکار است که حین مسابقه با خود صحبت میکند، شرایط را میسنجد و بررسی میکند. در واقع تیرانداز وقتی در خط قرار میگیرد باید خودش را هدایت کند و در واقع خودش سرمربی خودش باشد.
بنابراین تیرانداز باید به حدی برسد که در هنگام مسابقه ذهن خود را کنترل کند اما این کنترل ذهنی کار بسیار سختی است و نمیتوان گفت مثلا با چند سال تمرین این مسئله برطرف میشود. من چندین سال است که به طور مداوم تمرین میکنم اما هنوز به همان حد دلخواه نرسیدم.
این حد دلخواه چیست؟
منظورم کنترل ذهن است. به عنوان مثال حد نسابی بود که در مسابقات مقدماتی به دست آوردم را چرا نباید در مراحل نهایی کسب کنم. در حالی که میدانم توانایی این کار را دارم و بارها در تمرین موفق به کسب چنین امتیازاتی شده بودم اما شرایط مسابقه فرق میکند.
اگر در المپیک موفق به کنترل ذهنی بهتری میشدید چه کارهایی میکردید؟
تمام کارها و چیزهایی که در این ۳ سال یاد گرفته بودم انجام میدادم تا نتیجه بهتری بگیرم اما نشد.
در المپیک روانشناس کنار تیم وجود نداشت؟
این مسئلهای بود که در بعد و حتی در زمان خود المپیک هم خیلی حاشیهساز شد. اما من وقتی از خط بیرون آمدم نه ایرادی به بقیه داشتم نه اینکه گلایه کردم که چرا این موارد وجود نداشت و فقط نوک پیکان را به سمت خودم گرداندم و گفتم این من بودم که این عملکرد را داشتم اما بعد که حاشیهها بزرگ شد ناراحت شدم. چرا که این حاشیهها در المپیک و قبل از مسابقه مرا اذیت کرد.
ولی دوستداشتم که یک روانشناس همراه داشته باشیم تا به طور مداوم با وی در صحبت باشیم و باری که روی دوش داشتم را با وی مطرح کنم. حضور روانشناس به لحاظ ذهنی راهی را به ورزشکار نشان میدهد تا آرام شود و اگر بود میتوانست تاثیر بسیاری داشته باشد.
خودتان را در المپیک ناکام میدانید؟
اگر در المپیک این سؤال از من میشد میگفتم بله ناکام بودم؛ من بد زمین خوردم. با آن جهشی که در این ۳ سال داشتم از خودم توقع خیلی زیادی داشتم.
اینکه تو بتوانی در یک مدت کوتاه به موفقیت برسی و حتی سهمیه المپیک کسب کنی به طور طبیعی توقعات را بالا میبرد اما هنوز هم فکر میکنم اگر یک سری اتفاقات نمیافتاد که در مورد آن نمی توانم صحبت کنم، شرایط برای من خیلی متفاوت بود.
این اتفاقات خانوادگی بود؟
نه؛ اتفاقات ورزشی بود. از المپیک تا یکی دو هفته پیش مدام به آن اتفاقات فکر میکردم و سوهان روحم شده بود بنابراین ترجیح میدهم این مسائل را رها کنم چون المپیک تمام شده است.
یعنی خودتان به این درگیریهای ذهنی دامن زده بودید؟
بله دقیقا. به طور قطع هر ورزشکاری که به جایگاه دلخواه نرسید اول از همه خودخوری می کند و با خود می گوید اگر این کار را کرده بودم اگر آن کار را کرده بودم نتیجه بهتری میگرفتم؛ و برای من هم دقیقا همین اتفاق افتاد. ولی اگر این افکار را ادامه دهم به خودم لطمه میزنم.
اما وقتی روال عادیتر شود و به تمرینات بازگردم، مطمئن هستم که قویتر برمیگردم چون این مسائلی که پشت سر گذاشتم به کوله باری از تجربه برای ادامه مسیر من تبدیل شده است.
پس المپیک بعدی هم شما را میبینیم؟
وقتی این سؤال از من پرسیده میشود فقط لبخند میزنم چون نمیدانم تا آن زمان چه اتفاقی میافتد اما به طور قطع دوست دارم. چون اگر میسر شود هم افتخاری برای خودم محسوب میشود و همینکه چالشی است که من عاشق آن هستم.
گویا خودتان هم باور کردید که کار آسانی است؟
نه به هیچ عنوان آسان نیست. شاید مسابقات دیگر کمی آسان به نظر آید اما المپیک میدان بسیار بزرگ و دشواری است و آسانی ندارد. چون میدانی که همه در بهترین شرایط وارد المپیک میشوند من الان دیگر خود را ناکام نمیدانم.
به عنوان مثال از رکورد ورزشکاران باتجربه و رنکهای برتر دنیا بالاتر زدم و با این که تجربهای نداشتم حداقل توانستم رکورد خودم را بزنم که همین برای خودم مایه خوشحالی و افتخار است.
مربیان شما ایرانی هستند. فکر نمیکنید اگر مربیان خارجی به ویژه از کشورهای صاحب سبک در رشته تیراندازی داشتید بهتر بود؟
این اتفاقات دیگر گذشته است.
برای آینده چطور؟ میخواهیم بدانیم در رشته تیراندازی هم مانند سایر رشتهها نقش مربیان تا این حد پررنگ و موثر است؟
بله دقیقا. وقتی حرف از تجربه و دانش میشود حضور یک مربی کاردان خودش را نشان میدهد. اگر بخواهیم با بنیه قویتر به سمت آینده حرکت کنیم، بازیهای آسیایی و حتی المپیک، به مربی باتجربه نیاز داریم اما این به این معنی نیست که مربی حتما خارجی باشد همین که باتجربه و بادانش بالا باشد میتواند به تیم کمک بسیاری کند.
از فعالیتهای باشگاهی بگویید. رشته تیراندازی در کشور تا چه اندازه در بخش باشگاهی فعال است؟
فعالیت دارند اما چون تیراندازی پخش زنده ندارد دیده نمیشود و در جذب حامیمالی مشکل دارد توجه چندان زیادی به آن نمیشود.
بنا بر توصیه رسول اکرم(ص) توجه به ۳ ورزش تیراندازی، سوارکاری و شنا اهمیت دارد و در واقع اینها ورزشهای دینی ما هستند. با این وجود چرا تیراندازی آنطور که باید دیده نمیشود؟
تیراندازی دیده نمیشود و در مرحله مقدماتی چون ۵۰ دقیقه تک تک تیر میزنند خستهکننده است و پخش زنده ندارد.اما فینالهای جذابی دارد که متاسفانه پخش نمیشود.
لیگ ما امسال با ۷ تیم آغاز شد و ۳ تیم قدرتمند ناجا، نزاجا و سپاه دارای امکانات بهتری نسبت به سایر تیمها هستند. از طرفی در لیگ چون فقط تهران تجهیزات لازم را برای برگزاری مسابقات دارد، لیگ در تهران برگزار میشود و شهر به شهر نیست.
امسال در کدام تیم حضور دارید؟
امسال برای اصفهان تیر میزنم.
چرا در ورزشی مانند تیراندازی نمیتوانیم نتایج خیلی خوبی در میدان جهانی و المپیک کسب کنیم؟
اتفاقا نتایج خوبی کسب کردیم. البته در میادینی مانند المپیک ما پیشینه قوی هم نداریم و مانند رشتههایی مثل کشتی یا وزنهبرداری تجربه و پیشینه نداریم.
اما به نظرم در مجموع بازیکنان ما موفق بودند در مسابقاتی مانند یونیورسیاد یا بازیهای آسیایی خیلی خوب نتیجه گرفتیم و حتی سهیمه را بدون وایت کارت میگیریم. فکر میکنم برای المپیک هنوز تجربه لازم را نداریم اما در آینده میتوانیم بدرخشیم.
برای توصیف حال خود از بهشت و برزخ نام برده بودید هنوز هم توی برزخ هستید؟
خیر این مسئله را دیگر رها کردم.
با مسئله زمین خوردنی که مطرح کردید و بزرگ کردن این مسئله برای خودتان به نظر میرسد المپیک را مانند جهنم تصور کردید. با این اوصاف اگر سفر خانوادگی پیش بیاید به ریو سفر میکنید؟
نه، من ریو را دوست نداشتم. البته این شهر به لحاظ زیبایی مناظر بینظیر است اما برای من مسلمان آنجا رفتن بسیار سخت بود چون حتی یک غذای مناسب نیست که بخوریم. اما برزخ بودن من به این خاطر این است که نمیدانستم بعد از المپیک چطور خودم را پیدا کنم
مربی و روانشناس چطور؟ نقشی نداشتند؟
روانشناس که نبود و البته مربی هم دیگر نیست چون بعد از مسابقات همه از هم جدا میشوند و به شهر خود بازمیگردند. در استراحت به سر میبریم و با خود تنها هستیم.
در سایر نقاط دنیا هم همینطور است؟ یعنی ورزشکاران بعد از مسابقات رها میشوند؟
نمیدانم. ولی برای ما که شرایط به این صورت است.
حداقل درمورد فوتبال میدانیم که این طور نیست و ورزشکاران بعد از مسابقات پراسترس ریکاوری میشوند و در اختیار خودشان قرار میگیرند.
ما هم در اختیار خود بودیم اما به قدری میدان المپیک بزرگ است که با تمام میادین فرق دارد و از طرفی من تجربه کنار آمدن با این شرایط را نداشتم.
از مباحث فنی که بگذریم دلچسبترین مدال المپیک کشورمان کدام مدال بود؟
مدال کیمیا علیزاده به عنوان اولین بانوی مدالآور ایرانی در المپیک بسیار باارزش بود و البته مدالی که کیانوش رستمی گرفت بسیار دلچسب و شیرین بود چون ما آن زمان در دهکده بودیم و تمام بچههای رشتههای دیگر جمع بودند و همه در کنار هم رقابت را تماشا کردیم و بسیار پرهیجان و جذاب بود.
به نظر میرسد شما و دیگر بانوان ایرانی حاضر در ریو بسیار به اعتقادات پایبند بودید و بیشتر به عنوان نمایندگان بانوان مسلمان نمود داشتید؟
ما در ریو خیلی اذیت شدیم چون حتی پیدا کردن غذای حلال خیلی سخت بود اما تحمل کردیم. اما اثرات آن الان خودش را نشان میدهد، وقتی در مسابقات هفته گذشته لیگ دچار ضعف شدم تاره این اثرات را فهمیدم که قوای جسمانی تا چه حد تحلیل رفته است.
همیشه فکر میکردیم که ورزشکاران قدرتی چه کار میکردند و چگونه با این مسائل کنار میآمدند چون غذا مسئله مهمی است و بر روی قوای جسمانی ورزشکاران تاثیرگذار است.
بعد از ۱۷ روز صرف ماهی میگوی برزیلی، بیمار و راهی بیمارستان شدم و فقط شانس آوردیم که در گرمای هوای برزیل این طبع سرد خیلی خودش را نشان نمیداد وگرنه برای رشته ما دچار سردی شدن خیلی بد است.
در هنگام ورود به کشور و بعد شهر اصفهان استقبال چگونه بود؟
در فرودگاه عوامل فدراسیون آمده بودند به علاوه نمایندگان بسیج بانوان که به استقبال خانم خدابندهلو آمده بودند.
مسئولان اصفهان چطور؟ اصلا شناختی دارید؟
خیر من تا به حال مسوولان اداره کل را ندیدهام و استقبالی هم نشد.
حتی زمانی که سهمیه المپیک کسب کردید؟
هیچ تماسی با من نگرفتند و هیچ تبریکی گفته نشد.
پس چطور تمرین میکردید؟
در باشگاه و بعد هم تیم ملی.
درباره پاداشها چطور؟ قولها عملی شد؟
کسی به ما قولی نداده بود فقط در جلسهای که مدتی پیش با شهردار اصفهان داشتیم قول دادند سالن ۲۵ متر در اصفهان احداث شود که بتوانم راحت تمرین کنم.
از خانم خدابندهلو اسم بردید نظر شما درباره حجاب چادر ایشان در ریو چیست؟
من جای ایشان نیستم. خانم خدابندهلو از دوستان خوب من هستند که چادری بودند و همین حجاب را در ریو حفظ کردند اما حجم کامنتها و کمپینهایی که ایشان را میکوبید برای ما بسیار عجیب بود و لطمههای زیادی به ما وارد کرد.
رفتار غیراجتماعی هیجانی که در بسیاری موارد دیده شده است.
دقیقا. برای ما عجیب بود ایرانیانی که همیشه دم از آزادی میزنند حتی به نماینده خود احترام نگذاشتند با اینکه ما یک کشور اسلامی هستیم و چادر برای ما عادی است اینکه این حجاب را نپذیرفتند عجیب بود.
برنامه آینده شما چیست؟ ۴ سال سخت پیش رو دارید تا المپیک توکیو، در این مدت چه میکنید؟
الان به تمرین کردن فکر نمیکنم فقط میخواهم بدنم را آماده کنم و بعد تمرینات را آغاز کنم چون این مدت خیلی فشار روی عضلات داشتم و ضعیف شدهام. بنابراین اولویت من تقویت جسمی است تا پس از آن تمرینات را به صورت جدی آغاز کنم.
جایی گفته شده شما ره صدساله را یک شبه رفتید البته این دلیل بر توانایی شماست اما مایلیم نظر خودتان را هم در این مورد بدانیم.
این جمله نشان از آسانی کار دارد در صورتی که اینطور نبود این شب برای من خیلی طولانی بود.
به عنوان مثال ذکر این مورد که مدت تمرینات شما فقط ۷ ماه بوده.
این ۷ ماهی که گفته میشود برای رشته ۲۵ متر است اما در رشته تفنگ بادی که از ابتدا شروع کردم چند سال زحمت کشیدم.
تیراندازی از جمله رشتههایی است که خیلی به چشم نمیآید و در واقع در کشور ما فوتبال سایر رشتهها تحتالشعاع قرار داده، فکر میکنید تا چه حد به حق رشتههای دیگر رسیدگی شده است و باید برای دیده شدن سایر رشتهها چه کارهایی کرد؟
خیلی انتظار ندارم که توی چشم باشیم اما از مسئولان انتظار داریم که از ابتدا ورزشکاران را حمایت کنند تا به موفقیت برسند نه اینکه صبر کنیم ورزشکار با کلی سختی و رنج به موفقیت برسد بعد به او توجه کنیم. حرف من این است که چرا دید مسئولان نباید نسبت به همه رشتهها یکسان باشد.
البته بحث جذب اسپانسر خیلی میتواند کمک میکند. مثل اتفاق خوبی که در سالهای اخیر برای رشته والیبال ما به وجود آمده و حمایت شدهاند. اما یکی مثل فدراسیون ما در تهیه فشنگ و سلاح هم مشکل دارد.
شما ورزشکاران خودتان نمیخواهید هیچ وقت درآمدی داشته باشید؟
یک ورزشکار باید چه کاری انجام دهد؟ یا باید اسپانسر جذب کند یا اینکه به دنبال کار برود که در اینصورت به ورزش حرفهای لطمه میخورد.
نباید انتظار داشته باشیم بدون تمرین کافی به قهرمانی برسیم بنابراین اگر بخواهیم به دنبال کار برویم باید قید قهرمانی و موفقیت را بزنیم.
آن روزی که المپیک لندن را تماشا میکردید و این جرقه در ذهن شما روشن شد که می توانید در تیراندازی به موفقیت برسید فکر می کردید در المپیک بعدی حضور داشته باشید؟
من قبل از آن زمان با تیراندازی آشنا شده بودم اما بار اول که تجربه کردم از این رشته خوشم نیامد ولی وقتی المپیک لندن را دیدم با خودم گفتم چرا من نه؟ چرا من نباید ورزش حرفهای را آغاز کنم؟
البته به دلیل مشکلاتی، شروع کار من چند ماهی به تاخیر افتاد. اما در آن چند ماه این انگیزه را در خود نگه داشتم تا زمانی که باشگاه باز شود و من به تمرین بروم.
تیراندازی تجربه جدیدی در زندگی من بود، اینکه هدفی داشته باشم و برای رسیدن به آن از هر چیزی بگذرم تجربه جدیدی برای من بود.
این تمرکز لازم در رشته تیراندازی در زندگی شخصی هم به شما کمک کرده است؟
بله خیلی. من نسبت به گذشته آدم متفاوتی شدهام. هم به این لحاظ که با سفرها دنیا دیده شدهام هم اینکه با تمرکز و آرامش بیشتری کار میکنم. چون دقت تیراندازی خیلی بالا است و به فکر و تمرکز زیاد نیاز دارد و آدم ناخودآگاه عمیق میشود.
اگر تیراندازی نمیکردید چه ورزشی را ادامه میدادید؟
من قبل از این هندبال کار میکردم اما اگر تیراندازی نبود ورزش دیگری را به صورت حرفهای دنبال نمیکردم. به هرحال من در ۲۲ سالگی و بعد از فارغالتحصیلی تیراندازی را حرفهای آغاز کردم و برای سایر رشتهها این برای آغاز حرفهای مناسب نبود.
شخصیتی که بیشترین تاثیر را در زندگی شما گذاشت که در این مسیر قرار بگیرید؟
فراز و نشییب هایی که در این مدت به ویژه در یک سال اخیر تجربه کردم عجیب و جدید بود. اما وقتی به این سؤال فکر میکنم متاسفانه شخص خاصی در ذهنم نیست یعنی هیچ وقت کسی را الگو قرار ندادم و شاید این اشکال من باشد.
اعضای خانواده به ویژه مادرم بعد از کسب سهمیه کمی با فعالیت من در تیراندازی موافق شدند و بیشتر روی ادامه تحصیل من تاکید داشتند اما به هرحال این مسیر را انتخاب کردم هرچند که خودم هم به ادامه تحصیل فکر میکنم.
انتهای پیام/ تسنیم
Sunday, 4 June , 2023