تطهیرکنندگان چهره آمریکا این روزها مطابق معمول، مشغول جمع کردن رسوایی اخیر در ایالات متحده هستند و برای اینکار بویژه از مقایسه با حوادثی چون فتنه ۸۸ در ایران استفاده می کنند.

به گزارش فرا تحلیل نیوز ، روزگار غریبی است. از آن روزی که در ساختمان کنگره آمریکا، تصویر دختری ایرانی را به عنوان کسی که در اعتراض به تقلب کشته شده به نمایش درآوردند تا هفته پیش که در همان ساختمان، دختری آمریکایی را به دلیل اعتراض به تقلب به ضرب گلوله از پای درآوردند، فقط ۱۰ سال و اندی گذشته است. اولی شخصیتی مجعول به نام ترانه موسوی بود که سرآخر حتی طراحان خبر نیز به دروغ بودن داستان خود اعتراف کردند، ولی دومی اشلی بابیت در جلوی چشم تمامی مردم دنیا به قتل رسیده است. اولی هویتی مجعول و داستان قتلی جعلی تر دارد ولی دومی ۱۵ سال به ارتش کشورش خدمت کرده و سناریو قتلش به صورت زنده جلوی دوربینها انجام شده است.بر اساس گزارش الف، تطهیرکنندگان چهره آمریکا این روزها مطابق معمول، مشغول جمع کردن رسوایی اخیر در ایالات متحده هستند و برای اینکار بویژه از مقایسه با حوادثی چون فتنه ۸۸ در ایران استفاده می کنند. غافل از اینکه اتفاقاً بلوای این روزهای ترامپ در آمریکا با فتنه سال ۸۸ شباهت ها و تفاوت های بسیار عبرت آموزی دارد که شاید به مزاق ایشان چندان خوش نیاید. اجازه دهید نگاهی به این شباهت ها و تفاوت ها بیاندازیم:شباهت ها:
۱- برپاکنندگان غائله ۸۸، همانند ترامپ از چندماه قبل با هشدارهای مداوم ذهن هواداران خود را آماده ادعای تقلب کردند.۲- آنها همانند ترامپ، پیش از آغاز شمارش آرا، خود را برنده قطعی انتخابات با نسبت آرای بالا نامیدند.

۳- آنها همانند ترامپ با صدور بیانیه های پیاپی، تنور ادعای تقلب خود را گرم نگاه داشتند.

تفاوت ها: 
۱- مدعیان تقلب در آمریکا به ادعاهایی در حد ۱۱ هزار رای اکتفا کرده بودند ولی مدعیان تقلب در ایران ادعای تقلب ۱۱ میلیونی داشتند!

۲- مدعیان تقلب در آمریکا به نهادهای قانونی مراجعه کرده و در نهایت به قضاوت آن نهادها گردن نهادند ولی همتایان ایرانی شان از اساس سازوکارهای قانونی انتخابات را قبول نداشتند!

۳- مدعیان تقلب در آمریکا لااقل شواهدی قابل بررسی در محاکم قضایی داشتند ولی معترضان ایرانی بر روی داستان هایی همانند فرزند آذربایجان و داماد لرستان متمرکز بودند.

۴- هشت ماه طول کشید تا جمهوری اسلامی بلاخره تصمیم به محدود کردن ماشین بیانیه پراکنی سران غائله ۸۸ بگیرد ولی سردمداران آمریکا خیلی زود با مسدود کردن دسترسی رئیس جمهورشان به شبکه های اجتماعی دهان وی را بستند.

۵- مدعیان تقلب در آمریکا در اوج تنهایی بودند. نه تنها هیچ پشتیبانی نداشتند بلکه رسانه ها و دولت های غربی دائماً محکومشان می کردند درحالیکه معترضان ایرانی از حمایت تمام و کمال سیاسی و رسانه ای جهان غرب برخوردار بودند.

۶- در آمریکا، معترضان اشغال کننده کنگره، ده ها هزار سلاح شخصی داشتند ولی به نیروهای امنیتی شلیک نکردند درحالیکه در ایران نفوذی های پنهان شده در صفوف معترضان، جهت کسب سلاح به حمله به اماکن نظامی روی آوردند.

۷- در ایران نفوذی ها و سرویس های جاسوسی قدرت های غربی با اقدامات امنیتی و رسانه ای همانند قتل ندا آقاسلطان توانستند آتش اعتراضات را برای مدعیان تقلب روشن نگاه دارند، ولی معترضان آمریکایی حامی بزرگتری را نداشتند که برایشان اینگونه صحنه سازی کنند.

۸- و سر آخر اینکه پس از هشت ماه درگیر کردن کشور در آشوب و بلوا و به دنبال آن تحریم های دولت های غربی، آتش افروزان ایرانی لقب “فتنه گر” دریافت کردند ولی معترضان آمریکایی فقط با یک حمله به کنگره، “تروریست” خطاب شدند. گویا سردمداران آمریکا عادت دارند همه مخالفان خود را تروریست بخوانند حتی منتقدان داخلی خود را!